کد مطلب:53253 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

جنگ حنین











اكنون بیشترین قبائل عرب به اطاعت از اسلام درآمده بودند جز دو طایفه ی ثقیف و هوازن.

آنها به اندازه ی كافی قوی بودند و در طائف دهكده ای در شرق و شمال شرقی مكه سكنی گزیده بودند. آنها وقتی فهمیدند كه مسلمانها مكه را فتح كرده اند تصمیم گرفتند قبل از اینكه پیغمبر به آنها اعلام جنگ دهد به مكه حمله كنند. موضوع توسط جاسوسان به پیغمبر گزارش شد. بنابراین او با یك نیروی 12000 نفری جهت تعقیب آنها عازم منطقه دشمن گردید.

چند قبیله دیگر به دشمن پیوست و جمعاً حدود سی هزار مرد با خانواده هایشان چه كوچك و چه بزرگ با تعداد زیادی گوسفند و شتر به یك سرزمین پهن و گسترده ای به نام حُنین پیش آمدند. مسلمانها برای رسیدن به آنجا مجبور بودند از یك دره باریكی عبور نمایند. دشمن از دهانه ی عقبی دره پایین آمد و خود را پشت سنگهای بزرگ و صخره های دامنه ی دره پنهان ساخت. وقتی مسلمانها به چشم رس آنها رسیدند. با باران سنگ و تیر به آنها حمله كردند در نتیجه مسلمانها ترسیده پا به

[صفحه 47]

فرار گذاشتند و پیغمبر را تنها میان دشمن ترك نمودند.[1] .

فقط چند نفر انگشت شماری عباس عموی پیغمبر، ابن حارث پسرعموی پیغمبر، فضل ابن عباس، عبدالله ابن مسعود و امام علی (ع) پیش روی پیغمبر دشمن را پس می زدند. به طوری كه تاریخ نگاران می نویسند[2] چهل مرد جنگی به دست امام علی (ع) در میدان كارزار افتاده بودند. مرد غول پیكری سوار بر یك شتر سرخ رنگ مسلمانها را از پیشرفت باز می داشت و در حالی كه آنها را به خطر كشانده بود جلوی امام علی (ع) سبز شد. امام علی (ع) در وهله ی اول پای شترش را پی كرد و سپس او را با شمشیر دو نیم نمود.

پیغمبر و عمویش عباس مكرّراً فراریان را صدا می زدند تا به میدان جنگ برگردند. بالاخره آنها برگشتند و دشمن را عقب زدند به طوری كه به سوی طائف فرار كردند.

مقدار زیادی غنائم جنگی از قبیل چهل هزار گوسفند، 24 هزار شتر و تعداد زیادی نقره آلات به چنگ مسلمانها افتاد و همچنین شش هزار نفر از دشمن اسیر مسلمانها گشتند. مسلمانها دشمن را تا نزدیكیهای طائف تعقیب نمودند اما چون زمان زیادی لازم بود تا قلعه استوار و محكم آنها فتح شود طبق فرمان حضرت پیغمبر مسلمانها برای سر و سامان دادن امور اساسی دیگر به مدینه مراجعت نمودند.

[صفحه 48]


صفحه 47، 48.








    1. الف- حمیدی، در كتاب بین الصحیحین،

      ب- حلبی، در كتاب سیرة الحلبی، جلد سوم، صفحه ی 128.

    2. واقدی، در كتاب مغازی، جلد سوم، صفحه ی 602.